- أَصْهَارا (أَصْهَار ا) (اسم، جمع، مذكر) الأصل الجذر (صهر) الوزن الصرفي أَفْعَالا (أَفْعَال ا) معاني كلمة (أَصْهَار) ()- جمع للاسم صِهْر معجم أخوات كلمة (أَصْهَار) أخوات السجع والقافية
أصهرَ إلى أصهرَ بـ يُصهر، إصهارًا، فهو مُصهِر، والمفعول مُصهَر إليه • أصهر إلى القوم أصهر بالقوم تزوَّج منهم فصار لهم صِهْرًا "أصهر إلى أسرة متديِّنة" معجم اللغة العربية المعاصرة
(منتهی الارب ) اسحارّه اسحار اسحار اَ (ع اِ) ج ِ سَحر بامدادها (غیاث ) ج ِ سُحْر و سَحْر و سَحَر شش های حیوانات ج ِ سِحر افسونها (غیاث ) مقطعةالاسحا اسحار اسحار اِ (ع مص ) در سَحَر شدن بوقت سحر به جائی رفتن
فرهنگ فارسی ( مصدر ) بدامادی پیوستن جمع سهر اهل بیت زن از داماد و پدر زن و برادر زن و دیگران در مقابل احمائ که اهل بیت مرد است و از دو جهت صهر نیز گویند فرهنگ معین (اِ ) ع
لغتنامه دهخدا اصهار اَ (ع اِ) ج ِ صِهْر اهل بیت زن از داماد و پدرزن و برادرزن و دیگران ، در مقابل اَحماء که اهل بیت مرداست و از دو جهت صهر نیز گویند (منتهی الارب ) ج ِ صهر، خویشی و قرابت و حرمت و تزوّج و مصاهرت (آنندراج )
(منتهی الارب ) اسحارّه اسحار اسحار اَ (ع اِ) ج ِ سَحر بامدادها (غیاث ) ج ِ سُحْر و سَحْر و سَحَر شش های حیوانات ج ِ سِحر افسونها (غیاث ) مقطعةالاسحا اسحار اسحار اِ (ع مص ) در سَحَر شدن بوقت سحر به جائی رفتن
Feb · معاني مفردات وقصيدة أراك أكبرت إدماني على الدمن - للشاعر أبو تمام نظمت على بحر البسيط غير لائق يحتوي على محتوى غير لائق، خاص بالبالغين أو
اِ (ع مص ) بیدار داشتن (منتهی الارب ) بیدار گردانیدن (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) بیدار کردن بی خواب کردن تأریق واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو ۰ ۱۴ ثانیه
صفحه نخست درباره پارسی ویکی پیشنهادها و انتقادها حامیان پارسی ویکی آخرین واژه های اضافه شده به لغت نامه
اسهار اسهار اِ (ع مص ) بیدار داشتن (منتهی الارب ) بیدار گردانیدن (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) بیدار کردن بی خواب کردن تأریق